نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

تو نبودي و من با عشق نا آشنا بودم

تو نبودي و در نهان جانه دلم جايت خالي بود

تو نبودي و باز به تو وفادار بودم

تو نبودي و جز تو هيچ كس را به حريم قلبم راه ندادم

و تو آمدي از دور دستها

از سرزمين عشق

تو مرا با عشق آشنا كردي

با تو تا عرش دوست داشتن سفر كردم

تو مفهوم عاشق  بودن را به من آموختي

با تو كامل شدم

با تو بزرگ شدم

با تو الفباي عشق را آموختم

نداي قلب عاشقم را به گوش همه رساندم

به تو و كلبه عاشمان باليدم

تو نيمه گمشده ام شدي

حال كه اين چنين شيفته توام باش تا در كنارت آرامش بيابم

حتي براي لحظه اي از من جدا نشو

بدون تو دستم سرد است

بدون تو آغوشم تهي و لبريز درد است

به حرمت عشقمان

به حرمت لحظات زيبايمان

مرو كه بي تو من هيچم

بمان با من

بدان كه تا ابد نام تو بر قلبم حک شده

بدان كه عشقمان هميشه پاك خواهد ماند

به وفايم ايمان داشته باش

تا به تو نشان دهم معني واقعي واژه عشق را

 

 عااااااااااااشقتم حامدم


[+] نوشته شده توسط atena در 19:54 | |







چه غریبانه می خواهمت

آن لحظه که اشک در چشمانت می رقصد و چشمان من مست چشمان تو است

آن لحظه که قفل می کنی مرا در دستانت و

زندانی می کنی مرا عاشقانه و

تنگ و تنگ تر می کنی این زندان را

آن قدر تنگ ... تا مرز یکی شدن

چه بی تابانه می خواهمت

آن لحظه که دستم را می گذاری روی قلبت و می گویی : ببین برای تو می زند

و من غرق می شوم در این همه خوبی

در این همه احساس گاهی شک می کنم که شاید خواب باشد این ها

شاید رویا باشد این همه خوشبختی

اما وقتی گم می شوم در آغوشت

فراموش میکنم همه ی این ها را

و میگویم : حتی اگر رویا باشد رویای قشنگی است

بگذار باشد

بگذار این لحظه را

فقط این لحظه را خوشبخت باشم

تقدیم به بهترینم. حامدم عاشقتم

 


[+] نوشته شده توسط atena در 19:51 | |







اگه بمیرم

دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟گفت نه.....
دختره گفت: دوستم داری؟گفت:نوچ

دختره گفت: اگه بمیرم واسم گریه میکنی؟گفت :اصلا...!!!!

دختره چشماش پر از اشک شد ....هیچی نگفت...!

پسره بغلش کرد وگفت:تو خوشگل نیستی، تو زیباترین هستی...

تو رو دوست ندارم، چون عاشقتم ،.....

اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من
هم میمیرم.........

 


[+] نوشته شده توسط atena در 13:3 | |







صــدایـت را مــی خـــواهم تــا مــوســیقی ســکوت لــحظه هــایــم بــاشــد

نــگاهــت را مـی خـواهم تــا روشــنی چشــمهای خســته ام بــاشـد

  وجــودت را مــی خــواهم تــا گــرمــای قــندیل آغـوشــم بـاشد

  خیالت را می خواهم تا خاطر لحظه های فراموشم باشد


دستها یت را می خواهم تا نوازشگر اشکهایم باشد

و تــنهـا خــنده هــایــت را مــی خــواهـم تـــا

مرحم کهنه ی زخمهای زندگی ام باشد


  آری تـــنها تــــو را مـــی خـــواهــــم

حامدم فقط تورو میخوام

 


[+] نوشته شده توسط atena در 17:51 | |







چـقـدر خـوبـه

یـکـی بـاشـه

یـکـی بـاشـه کـه بـغـلـت کـنـه

سـرتـو بـزاری روی سـیـنـش آرومـت کـنـه

هـُرم نـفـس هـاش تـنـت ُ داغ کـنـه

عـطــر دســتـاش مــوهــاتـو نــوازش کـنــه

چـقـدر خـوبـه

چـقـدر خـوبـه کــه آروم دم گــوشــت بـگـه

غــصــه نــخـوری هـــا ، دوســـتـــدارم


[+] نوشته شده توسط atena در 17:48 | |







حامدم چشمای بسته ی تو رو با بوسه بازش میكنم


قلب شكسته ی تو رو خودم نوازش میكنم


نمیذارم تنگ غروب دلت بگیره از كسی


تا وقتی من كنارتم به هر چی میخوای میرسی


خودم بغل میگیرمت پر میشم از عطر تنت


كاشكی تو هم بفهمی كه میمیرم از نبودنت 


خودم به جای تو شبا بهونه هاتو میشمرم


جای تو گریه میكنم جای تو غصه میخورم


هر چی كه دوس داری بگو حرفای قلبتو بزن


دلخوشی هات مال خودت درد دلات برای من


من واسه ی داشتن تو قید یه دنیا رو زدم


كاشكی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیامو بدم


[+] نوشته شده توسط atena در 7:58 | |







از لبانم بشنو

زندگی رویا نیست

زندگی زیبایی ست

می توان

بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی

می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت

می توان

از میان فاصله ها را بر داشت

دل من با دل تو ، از لبانم بشنو

زندگی رویا نیست

زندگی زیبایی ست

می توان

از میان فاصله ها را بر داشت

دل من با دل تو

هر دو بیزار از این فاصله هاست


[+] نوشته شده توسط atena در 7:46 | |







اگه بگم که قول می دم

اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم

اگه بگم که حـــاضـــرم فـــدای اونـچشـــات بشم

اگه بگم تــو آســـمون عشــــق من فــقـــط تویی

اگه بگم بــهونه ی هــر نفـسم تنها تویی

اگه بگم قلبـمو من نـذر نـگاهـت می کنم

اگه بگم زندگیـمو بــذر بـــهارت مـی کنم

اگه بگم مـــاه مــنی هــر نفـس راه منی

اگه بگم بـال مــنی لـحظه ی پــرواز منی میـشی

بــرام خــاطره ی قـشـنگ لحظه ی وصــال میشی

بـرام بـــاغبون میـــوه های تشـــنه وکـــال میشی

بـرام مــاه شـــبای بــی ســـحر میشـی

بــرام ســتاره ی راه ســــفر ولــی بــدون هــرجــا باشــی یــا نبــاشــی مــال مــنی

بدون اگه برای من هم نباشی عشق منی

دوســتدارم عشـــق مـــن


[+] نوشته شده توسط atena در 7:38 | |







[+] نوشته شده توسط atena در 18:4 | |







در دنیا فقط 3 نفر هستند كه بدون هیچ چشم داشت و منتی

و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را برطرف می كنند

پدر و مادرت و نفر سومی كه خودت پیدایش می كنی

مواظب باش كه از دستش ندهی

و بدان كه تو هم برای او نفر سوم خواهی بود

چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داش


[+] نوشته شده توسط atena در 18:3 | |







لحظه ها را با تو بودن ، در نگاه تو شکفتن ، حس عشق و در تو دیدن ، مثل رویای تو خوابه، با تو رفتن با تو موندن، مثل

قصه تورو خوندن، تا همیشه تورو خواستن، مثل تشنگیه آبه، اگه چشمات من و می خواست، تو نگاه تو می مردم، اگه

دستات مال من بود ، جون به دستات می سپردم ، اگه اسمم و می خوندی ، دیگه از یاد نمی بردم ، اگه با من تو

می موندی، همه دنیا رو می بردم .. بی تو اما سر سپردن ،بی تو و عشق تو بودن تو غبار جاده موندن، بی تو خوب من

محاله ، بی تو حتی زنده بودن، بی هدف نفس کشیدن ، تا ابد تورو ندیدن ، واسه من رنج و عذابه. تویه آسمون عشقم

غیر تو پرنده ای نیست ، روی خاموشی لب هام ، جز تو اسم دیگه ای نیست ، توی قلب من عزیزم ، هیچ کسی جایی

نداره ، دل عاشقم به جز تو ، هیچ کسی رو دوست نداره ...!


[+] نوشته شده توسط atena در 18:1 | |







زیـــر  بــارون  نفسـاتـــو  دوســـت  دارم

  عـطـــر خـــوب، تــو رو بـارون میگیــره


  بـا  تــو زندگیـــم  چــه رویــایــی  میشـــه

  بـا تــو ایــن قـلـــب یخــی جــون میگیــره

دوست دارم تمــوم لحظـه هامو با تـو باشم


دوســت دارم کـه دســت گـرمـتــو بگیــرم


دوسـت دارم تمــوم خاطراتـم با تــو باشــه


دوسـت دارم تـو انتظـار تلــخ تــو بمیـــرم


دوسـت  دارم  فقـــط  چشــاتــو وا  کـنــی


تـا  ببیـنــی  کـــه  چـقــــدر دوســت  دارم


همـــه  خـوبـــی هـاتـــو  بـاور مـی کـنـــم


نمــی تــونـــم  بـی تـــو طـاقـــت  بـیـــارم


زیـــر  بــارون  نفسـاتـــو  دوســـت  دارم


بـــوی خـــوب ، تـــو رو بـارون میگیــره


بـا  تــو زندگیـــم  چــه رویــایــی  میشـــه


بـا تــو ایــن قـلـــب یخــی جــون میگیــره


دوست دارم تمــوم لحظـه هامو با تـو باشم


دوســت دارم کـه دســت گـرمـتــو بگیــرم


دوسـت دارم تمــوم خاطراتـم با تــو باشــه


دوسـت دارم تـو انتظـار تلــخ تــو بمیـــرم


دوسـت  دارم  فقـــط  چشــاتــو وا  کـنــی


تـا  ببیـنــی  کـــه  چـقــــدر دوســت  دارم


همـــه  خـوبـــی هـاتـــو  بـاور مـی کـنـــم


  نمــی تــونـــم  بـی تـــو طـاقـــت  بـیـــارم


[+] نوشته شده توسط atena در 17:59 | |







[+] نوشته شده توسط atena در 17:58 | |







در آغوشم بگير بگذار براي آخرين بار گرمي دستت را حس كنم

 

و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز كنم

 

نگاهم كن و التماسم را در چشمانم بخوان

 

قلبم به پايت افتاده است نرو

 

لرزش دستانم و سستي قدمهايم را نظاره كن

 

تنها تو را مي خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم

 

و بگذار دوباره در آغوشت به خواب روم

 

نرو.....

 

نگذار دوباره تنها شوم....

 

نرو.....

 


[+] نوشته شده توسط atena در 16:17 | |







اشكامو هديه ميكنم......

اشکامو هدیه می کنم به جاده ی جداییمون
به التماسه آخرم دو واژه ی نرو بمون
اشکامو هدیه می کنم به رفتنت بدونه من
به تلخیه این واقعه حادثه ی جدا شدن
اشکامو هدیه می کنم به قابه عکسه رو به روم
قطره به قطره می چکم تا بشکنه بغض تو گلوم
حس می کنم بی اختیار این همه عکس و یادگار
حریفه رفتنت نشن می ری به رسمه روزگار
اشکامو هدیه می کنم به این ترانه این صدا
به این که تو اوله راه قصه رسید به انتها
حس می کنم بی اختیار این همه عکس و یادگار
حریفه رفتنت نشن می ری به رسمه روزگار
 


[+] نوشته شده توسط atena در 16:1 | |







تفكيك جمله **دوستت دارم


( د ) : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند .

(
و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد .

(
س ) : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی . ..

(
ت ) : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم .

ت ) : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست .

(
د ) : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام .

(
ا ) : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری .

(
 ر ) : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصیبم باشد .

(
م ) : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی


[+] نوشته شده توسط atena در 15:59 | |







چه زود!!!!!!!!!!!

چه زود فراموش شدم آن زمان که نگاهم از نگاهت دور شد

چه زود از یاد تو رفتم آنگاه که دستانم از دستان تو رها شد.

مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود ، اینهمه انتظار و دلتنگی بیهوده بود .

با اینکه دلتنگ هستم اما چاره ای جز تحملش ندارم ، خیلی خسته ام،راهی جز تنها ماندن ندارم.

چه زود قصه عشقمان به سر رسید اما آن مرد عاشق به عشقش نرسید.

چه زود آسمان زندگی ام ابری شد ، دلم برای آن آسمان آبی تنگ است ، که با هم در اوج آن پرواز میکردیم و به عشق هم میخواندیم آواز زندگی را

آرزوی دلم تیدیل به رویا شد ، تنها ماندم و عشقم افسانه شد .

چه زود رفتی و چشم به ستاره ای درخشانتر از من دوختی ، با اینکه کم نور بودم اما داشتم به پای عشقت میسوختم ، با اینکه برای خود کسی نبودم ، اما آنگاه که با تو بودم برای خودم همه کس بودم .

چه زود غروب آمد و دیگر طلوعی نیامد.

هر چه به انتظار آمدنت نشستم نیامدی ، هر چه اشک ریختم کسی اشکهایم را پاک نکرد، هر چه در گوشه ای نشستم و زانو به بغل گرفتم کسی نیامد مرا در آغوش بگیرد و آرام کند ، خواستم بی خیال شوم ، بیخیالی مرا دیوانه کرد ، خواستم تنها باشم ، تنهایی مرا بیچاره کرد .

چه زود گذشت لحظه های با تو بودن ، چه دیر گذشت لحظه های دور از تو بودن و دیگر  نگذشت آنگاه که تو رفتی و هیچگاه نیامدی .

باور داشته باش هنوز هم برای تو زنده ام ، هرگاه دیدی نیستم بدان که از عشقت مرده ام .

چه زود فراموش شدم آن زمان که دلم برایت خون شد.

تازه میخواستم با آن رویاهای عاشقانه ای که در سر داشتم تو را خوشبخت کنم ، میخواستم عاشقترین باشم ، برای تو بهترین باشم ، اما نمیدانستم دیگر جایی در قلبت ندارم . چه زود فراموش شدم آن زمان که دیگر تو را ندیدم .


[+] نوشته شده توسط atena در 15:58 | |








[+] نوشته شده توسط atena در 15:57 | |







سلام دوستا ی گلم تا چندروز صبرکنید تا وبلاگمو آپ کنم


[+] نوشته شده توسط atena در 20:8 | |